تقنولوجيا

ساخت وبلاگ
ما تصادم كرديم. سخت. با مدرنيته. قطار مدرنيته ناگاه از پيچ تاريخي يك سده قبل روبروي گاري داغان ما كه الاغ پيري مي كشيدش افتاد و از رويش رد شد و ... .

زود يا گرفتيمش و هيچگاه طرفه نبستيم از آن.

با هزاران دليل ديگرش كاري ندارم فقط به تكنولوژي اولين رهاورد مدرنيته كار دارم كه ديگر امروز بدون ان مرده ايم.

تكنولوژي براي انسان ايراني هنوز شگفتي زاست. هنوز وقتي يك پيشرفت جديد علمي مي شنويم متعجب مي شويم و در داستان هاي محاوره اي مان آنرا بازگو مي كنيم. با آب و تاب و بعد چماقش مي كنيم بر سر حكومت وقت كه ما چقدر عقبيم. اين انداختن دليل عقب ماندگي به گردن حكومت در زمان شاه هم عينا وجود داشت(و البته اين نوشته قصد رفعش را ندارد).

ما هر اختراع را كشفي را همچون معجزه مي پنداريم. راهمان با مسير پيدايش "فن آوري" گسسته است. كه اصلا بدليل همان تصادم اصلا بوجود نيامده است. حال انسان ايراني در مقابل تكنولوژي همانند انسان هزاران سال پيش در مقابل موجودات كره هاي ديگر است مهمانان بگذارند ميزبان گيج از بستني اش ليس بزند(سراغ توهم توطئه نرين باز). ما، من و تو كه اين متن را مي خوانيم به صفحه اي كه در ان متن را مي خوانيم مي گوييم "مونيتور" ، اما معني كلمه مونيتور چيست؟ مي شود انرا به صفحه تصوير ترجمه كرد و حالت اثيري و فرازميني و معجزه وار يكي اسباب دست بشر را ازش گرفت. اما ذهنيت ايراني به چند دليل دوست دارد خودش را دور بزند. اول حس باستاني فروهر خواهي كه در اشكال گوناگون متجلي است؛ بعد حس فاصله گذاري كه نياز منفي روحي ما ايراني هاست (اينكه نيمي از تلاشهاي يك ايراني فقط براي اينست كه با ديگران تفاوت داشته باشد)؛ سوم قانون طلايي ستر است كه هرچيز پوشيده به؛ و چهارم حس از بين نبردن حالت اثيري يك كالاي ساده كه حس ماليخوليايي ما را تقويت مي كند و 5 حس استعلاگرايانه متوهمانه كه با كاربرد ابلهانه كلمات بيگانه ارضا! مي شود. اين ليست قابل طولاني تر شدن است.

وقتي ما به تكنولوژي كه در ذاتش بين گاري و قطار تفاوتي نيست نگاه اثيري داريم كسي كه امكان فهم و ساخت معجزات تكنولوژي را دارد تا حد يك كاهن بالا مي رود. اينگونه مهندس جادوگر است و پزشك شمن. حال انكه اين هردو تكنيسيني بيش نيستند و از اينروست كه رويكرد به رشته هاي فني چندين برابر رشته هاي علوم انساني است. و رشته هاي اين علوم چندان مهجورند كه دانش اموزان نخبه اصلا بسراغشان نمي روند. واينگونه مدرك گرايي متولد شده است. بماند بحث شيرين امرار معاش.

ما از گاري به قطار نرسيده ايم و بعد از انهم كسي اين فاصله را برايمان پر نكرد و خودمان و زمان سياسي هر روز عميقترش مي كنند.

راه رفتن مرد مرده...
ما را در سایت راه رفتن مرد مرده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mardmorde1o بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 0:53